برای ناخدایی که به بندر مقصد نمی اندیشد ، هیچ بادی ، بادموافق نیست . . .
از عشق خود ، ابری بساز بارانساز ، و بر او بی دریغ ببار ،
بگذار معشوق تو ، زیر بارش بی امان عشق تو ببالد و خود را به خورشید برساند ،
بالیدن و نورانیت او را تماشا کن و شاد باش ،
اینگونه است که عشق می ماند و نمی رود . . .