گفتمش : کُشتی مرا ، بر گردنت خون من است
گفت : از جان بگذرد آن کس که مجنون من است
گفتمش : با بوسه ای کردی زخود بیخود مرا
گفت : این خاصیتِ لب های میگون من است
گفتمش : عشق تو عالمگیر کرد افسانه ام
گفت : این افسانه سازی ها زافسون من است
گفتمش : من واله و شیدا و مجنون توام
گفت : شهری واله و شیدا و مجنون من است
گفتم : ای گل رسم و قانون نکویان چیست؟ گفت :
بی وفایی رسم من ، بیداد ، قانون من است
گفتمش چون طبع من قد تو موزون است گفت :
طبع موزون تو هم از قد موزون من است . . .
" محمد سیاسی "
.
.
.
.
پ . ن . 1 :
اگر چه دوست به چیزی نمی خرد ما را
به عالمی نفروشیم مویی از سر دوست . . .
پ . ن . 2 :
یک گریبان نیست کز بیداد آن مه ، پاره نیست
رحم ، گویا در دل بیرحم آن مه پاره نیست . . .
پ . ن . ۳ :
من می گفتم شب عشق با این سیاهی
نداره ترسی برام وقتی تو ماهی
تو می گفتی آره من ماهم ولی تو
اومدی آسمونت رو اشتباهی