برو آنجا که تو را منتظرند . . .
قاصدک . . .
در دل من . . .
همه کورند و کرند . . .
و او . . .
به شیوه ی باران . . .
پر از طراوتِ تکرار بود . . .
شاید سال ها بعد . . .
در گذر جاده ها . . .
بی تفاوت از کنار هم بگذریم و بگویی :
آن غریبه چقدر شبیه خاطراتم بود . . .